بوسه ام را می گذارم پشت در قهرکردی ، قهرکردم ، سر به سر تو بیا ، در را تماما باز کن هر چه میخواهی برایم ناز کن من غرورم را شکستم ، داشتی؟ آمدم ، حالا تو با من آشتی؟
ای بنازم گل لب مرمر دندان تو را باغ صد رنگ ندارد لب خندان تو را می و میخانه کجا حال نگاه تو کجا؟؟ که ندارد بشری حالت چشمان تو را لب به دندان گزم از حسرت یک بوسه ی گرم چون به لبخند ببینم لب و دندان تو را
سکوت مقدس عشق را میستایم بر لبهای بسته اش بوسه میزنم شاید مرحمی باشد برای فریاد در گلو مانده ام سکوت میکنم صبر میکنم و همین است که مرا هر روز به عشق مجنون تر میکند