نه به اون عشقو امیدو آرزو،نه به این جنگ و جدال و گفتگو نه به اون گریه و دوست دارمو دلتنگی ، نه به این خنده و این نفرت و این دلزدگی نه به دلبستگیات نه به ایت خستگیات!
کاش تو ی فصلای زشت سرنوشت یکی این دلتنگیامو می نوشت یکی از دستای سرد ارزو گرمی دستای عشق و می گرفت یکی که سکوت تنهاییم رو با صدای ساز شکستش بشکنه یکی که تو قاب خالی دلم نقش زیبای خدا رو بکشه
روزهای خوب باهم بودنمان گذشت دلم تنگ است برای آن لحظه های شیرین با هم بودنمان ! دلم برای گرفتن آن دستان مهربانت ، بوسه بر روی گونه زیبایت تنگ شده است… کاش دوباره آن روزهای شیرین عاشقی مان تکرار می شد