پیامک شعری payamak sher

پیامک شعری
payamak sher


نمی دانم چه گرمی کرده‌ای بادل نهان ازمن
 که تاغافل شوم ازوی دوان سوی تو می‌آیم

  

پیامک شعری
payamak sher


دل نیست کبوتر که چو برخاست نشنید
 از گوشة بامی که پـــریدیم ، پـــــریدیم


پیامک شعری
payamak sher


هنوز نقش وجود مرا به پردة هستی نبسته بود
 زمانه که دل به مهر تـو بستم


پیامک شعری
payamak sher


ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی بر کند
چون تو را نوح است کشتیبان ‌زطوفان‌غم‌مخور


پیامک شعری
payamak sher


بسی گفتند : دل از عشق برگیر که نیرنگ است وافسون است وجادو است
ولی ما دل به او بستیم و دیدیم که این زهــــر است امــّـا نــوش دارو است


پیامک شعری
payamak sher


هرشب منم با یاد او  وین چشم شب بیدارتن
 در سینه می‌گرید دلم وای از دل بیمارمن


پیامک شعری
payamak sher


قطرة خون تازه‌ای از تو رسیده بر دلم
به که به دیــده جا دهم تازه رسیدة تـــرا


پیامک شعری
payamak sher


چودل دردیگری بستی نگاهش دارمن رفتم چورفتی در پی دشمن مرا بگذار من رفتم


پیامک شعری
payamak sher


تو را چندین که با من بود یاری بندگی کردم
چو دانستم که غیرازمن گرفتی یارمن رفتم


پیامک شعری
payamak sher


برون کردی مرا از دل چو دل با دیگری داری
کجا یادآوری از من که از من بهتری داری


پیامک شعری
payamak sher