اس ام اس برترشبـــــــیه مه شده بـــــــــودی
نه میــــــــشد در آغوشت گرفــــــت
و نه آنســـــــــــوی تو را دیـــــــد
تنـــــــــــــها میشد در تـــــو گم شد
که شـــــــدم
اس ام اس برترپای تو که وسط می آید
هم آغوشی بی معنا میشود
اس ام اس برترگاهـــی
میان وسعــــــــت دستان خالیـــم
حس می کنــم
تمــــــــام دار و ندارم نگـاه توســـت
اس ام اس برتربعضـــی از سردرد هــــا نـــــــه با چایی خوب میشـــــــــه
نــــــــه با ژلفن و نه حتی بــا خواب
بعضی از سردرد ها فقط با دیدن
اون دو تا چشــــــــای تو خوب میشـــــه
اس ام اس برتردیوانه ام می کند
فکر اینکه
زنده زنده نیمی از من را
از من جدا کنند
اس ام اس برترمــــاه را
بیشــــتر از همه دوست می داشتی
و حالا ماه، هر شب
تـــو را به یاد مـــن می آورد
می خواهم فراموشت کنم
اما این مــــاه با هیچ دســـتمالی
از پنجــــره پــاک نمی شـــود
اس ام اس برتردستانت را
در برابرم مشت می کنی
می پرسی: گل یا پوچ
در دلــم مـی گـویـم
فـقـــط دســتانـت
اس ام اس برتربیــــراهه هم
برای خودش راهیســـت
وقتی قــــرار باشد
مـــرا به تـــــو برساند
اس ام اس برتردلــــــم هنـوز
خیس خورده ی نگاه توست
نـازش بـدار
که نلغــزد
از میان دستهایت
اس ام اس برترمـی دانـم
تـو کـه بـاشـی یـک ریـز شـعـر مـی گـویـم
مـن از چـشـم هـای تـو
شـعـرهـایـم را کِـش مـی روم
اس ام اس برتر