میدونی خیلی باید خوب بود که بدیهــــــاتو با خوبی جواب داد که کثافـــــــــــــــــــت کاریاتو ندید که به گند کاریهــــــــــــات لبخند زد ! خیلی باید خوب بود هنوز اونقدرا خـــــــــوب نشدم ببخـــــــــــــشید !
تو دیدی من خطا کردم دلم گم شد دعا کردم کمک کن تا نفس مونده به آغوش تو برگردم تو حتی از خودم بهتر غریبی هامو می شناسی نمی خوام چتر دنیا رو که تو بارون احساسی خدایا دوستت دارم واسه هرچی که بخشیدی همیشه این تو هستی که ازم حالم رو پرسیدی بازم چشمامو می بندم که خوبی هاتو بشمارم نمی تونم فقط میگم خدایا دوستت دارم
صدای تلفن ، پسری را از خواب بیدار کرد ؛ پشت خط مادرش بود ! پسر با عصبانیت گفت : چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی ؟! مادر گفت : بیست و پنج سال قبل در همین موقع شب ، تو مرا از خواب بیدار کردی ! فقط خواستم بگویم : “تولدت مبارک . . . !”